«مرد دلتنگ است» این روشنترین پیامی است که میتوان از نخستین جملهای که به زبان میآورد، درک کرد. «چه عجب! بعد از چند روز تماسی که با روزنامه شما داشتم زنگ زدید». هر کلمهای که از دهانش خارج میشود گویا فرم به فرم یک فیلم سینمایی با موضوع دفاع مقدس است که از برابر چشمها رد میشود.
آقای کرمانی، جانباز اعصاب و روان و شیمیایی میگوید: ۳۷ سال است که درد میکشم، دلم میخواهد بیایید و از نزدیک ببینید که من در روز چند قلم دارو میخورم. ۲۶ ساله بودم به جبهه رفتم وهفت شبانه روز در باتلاق بودم. به دلیل موج گلوله توپ چند متر پرتاب شدم و همیشه سردرد دارم و چند سال است حتی با خوردن دارو هم آرامش ندارم و نمیتوانم بخوابم. این جانباز که حالا روزهای ۶۳ سالگیاش را سپری میکند، میافزاید: چند روز پیش بشدت دچار درد درناحیه شکم بودم و باید سونوگرافی انجام میدادم. به درمانگاه فجر و بیمارستان امام حسین(ع) رفتم، گفتند چون بنیاد شهید بدهی دارد پذیرشم نمیکنند. هیچ مرکز و ادارهای حرف ما را نمیشنود، ما که نیروهای همین نهادها بودیم. اگر بدهی دارند، بروند از بنیاد و بیمه بگیرند چرا خانواده شهدا و جانبازان باید دفترچه به دست سرگردان باشند؟ درحالی که اغلب خانوادههای ایثارگران جزو طبقات ضعیف جامعه هستند.
سازمانی که هم طلبکاراست و هم بدهکار
بنابر دادههای موجود، امسال ۱۳ هزار و ۹۰۰ میلیارد تومان بودجه برای بنیادشهید کشور در نظر گرفته شده و این در حالی است که گرچه انتظار میرفت با رشد ۳۰ درصدی بخش درمان این سازمان، مشکلات این حوزه برطرف شود اما متولیان امر تصریح کردند، تحقق این قضیه به اعتباری ۴۰۰۰ میلیارد تومانی نیازدارد.
آقای جهانبخش یکی از جانبازان دفاع مقدس با بیان اینکه درحال حاضر حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر به عنوان جامعه ایثارگران در کشور وجود دارند، اظهار میکند: با گذشت چند دهه از جنگ تحمیلی، از بنیاد شهید انتظار میرود از یک سو به دنبال افزایش جمعیت سالمندان ایثارگر و از طرف دیگر به دلیل بروز آثار پنهان مانده جراحتها در جانبازان، به مسائل درمانی افراد یادشده توجه جدیتری داشته باشد. حال آنکه این روند چنین نبوده است. درگذشته ما تحت پوشش «بیمه تکمیلی ایران» بودیم و هیچ مشکلی نداشتیم، به طوری که در کمتر از ۱۰ روز هزینهها به حسابهای ما واریز میشد. درحالی که در دو، سه سال گذشته که بیمه دی وابسته به بنیاد است و متولی ارائه خدمات بیمه تکمیلی شده، درعمل خدماتش در حد صفراست.
وی که ۳۸ سال است به درجه رفیع جانبازی مفتخر شده، تأکید میکند: درحال حاضر در شهر مشهد تنها دو شعبه بانک دی وجود دارد. همچنین در بسیاری از شهرستانها نیز شعبهای از این بانک وجود ندارد تا هزینههای درمانی که به حساب جانبازان واریز شده را دریافت کنند؛ بنابراین ایثارگران باید برای دریافت همین مبالغ به شهرهای اطراف بروند. نکته دیگراینکه در گذشته پزشکان و مراکز درمانی پرشماری، خدمات بیمه تکمیلی ایثارگران را قبول میکردند اما درحال حاضر تعداد فراوانی از این گروهها، به دلیل پرداخت نشدن مطالبات خود، با بیمه دی فسخ قرارداد کردهاند. ازهمین رو ایثارگران ناگزیرند برای دریافت چند قلم دارو به چندین داروخانه سربزنند تا شاید موفق شوند با قیمت بیمهای خدماتی را دریافت کنند. وی میافزاید : برای نمونه دو ورق آنتیبیوتیک درحال حاضر حدود ۱۰ هزارتومان میشود، اما چنانچه هزینه این دارو بیش از میزان یادشده باشد، باید از داروخانه فاکتور بگیریم تا پرداخت شود. همچنین ویزیت پزشک عمومی ۲۵-۲۰ هزار تومان است که بنیاد ۱۲ هزار تومان آن راقبول میکند. ویزیت پزشک فوق تخصص نیز چنانچه ۵۰ هزار تومان باشد، بنیاد نیمی از آن را میپذیرد.
جهانبخش که تا امروز چندین بار چشمهایش را جراحی کرده وهمچنان با مشکل مواجه است، خاطرنشان میکند: بسیاری از خانوادههای ایثارگران دچارکهولت سن بوده و به دلیل جراحتهایی همانند قطع نخاع، دچارمشکل هستند. بنابراین جا دارد با استفاده از تلفن همراه و یا فناوریهای نوین، وضعیت همکاری پزشکان و مراکز درمانی به اطلاع آنها برسد تا سرگردان نشوند.
هزار توی بیمه دی
آقای اکبریان که ۵۵ درصد جانبازی برایش درنظر گرفتهاند، میگوید: من سالها تحت پوشش بیمه ارتش بودم اما از سال گذشته به دنبال اجرای ماده ۳۸ قانون جامع خدمات ایثارگران، تحت پوشش بیمه بنیاد شهید وبیمه تکمیلی دی قرار گرفتم که دچارمشکلاتی شدهام. چند هفته پیش مادرم که سالها تحت تکفل خودم بوده به دلیل مشکلات کلیوی نیاز به انجام سونوگرافی داشت، به درمانگاههای طرف قرارداد رفتیم که قبول نکردند، به بیمارستان امام رضا(ع) مراجعه کردیم و آنها گفتند: دستگاه سونوگرافی ما خراب است و باید به مراکز دیگر بروید. از سال گذشته هر قدر برای مداوای خودمان پرداخت کردیم، هنوز موفق به دریافت هزینهها نشدیم.
وی که از سال ۶۶ جانباز شده، میافزاید: در روزهای گذشته نیز بیمه مادرم را به طورکلی قطع کردهاند و مسئولان بنیاد میگویند شما چون فرزند دوم هستید، نمیتوانید مادرتان را بیمه کنید! من چطور فرزندی هستم که نمیتوانم مادرم را که در زمان مجروح شدنم سه ماه مرا مراقبت کرده، تحت تکفل داشته باشم. درحالی که از یک طرف برادر بزرگترم شغل آزاد دارد و از طرف دیگر ۳۲ سال است که درماه حدود ۱۰۰ هزار تومان حق بیمه پرداخت کردهام، تکلیف آنها چه میشود؟ به ارتش مراجعه کردم که میگویند: اگرحقوقت به ارتش برگردد، خودمان بیمه میکنیم.
اکبریان میافزاید: فقط برای یک معاینه ساده در اورژانس، ۱۷۰ هزار تومان پرداخت کردهام. پزشکان گفتند: اگر بخواهید بیمار را نگه داریم باید ۳ میلیون تومان بپردازید که این رقم در توان اقتصادی من نبود و از ادامه درمان منصرف شدیم. همسرم نیز بیماری قلبی دارد و هر مرتبه که به متخصص مراجعه میکنیم، حداقل ۱۵۰ هزار تومان میپردازیم. این درحالی است که مستأجرم و هر ماه ۹۰۰ هزارتومان اجاره میدهم. ما جانبازان توانی برای تحمل فشارها و استرسهای اضافی نداریم؛ بنابراین از مسئولان انتظارداریم این مشکلات ما را نادیده نگیرند و چارهاندیشی کنند.
منبع: روزنامه قدس
انتهای پیام/
نظر شما